(صفت) [عربی، جمع: جبابرَة] ۱. ستمگر؛ ظالم: ◻︎ ستمکاران و جباران بپوشیدند از سهمت / همه سرها به چادرها، همه رخها به معجرها (منوچهری: ۴).
۲. از صفات باریتعالی.
۳. (اسم) (نجوم) از صورتهای فلکی در نیمکرۀ جنوبی شامل چندین ستاره بهصورت مردی چماقبهدست با حمایل و شمشیر که دو ستارۀ آن یدالجوزا و ابطالجوزا از ستارگان قدر اول میباشد.
۴. [قدیمی] پادشاه مسلط، قاهر، و قادر.
۵. [قدیمی] متکبر: ◻︎ هست جبار ولیکن متواضع گهِ جود / متواضع که شنیدهست که جبار بُوَد؟ (منوچهری:۳۰۷).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.