(اسم) ۱. تکۀ چوب بریدهشدۀ پهن.
۲. هر چیز مسطح و پهن مانند تکۀ فرش.
۳. قطعۀ زمین هموار.
۴. ورق بزرگ مقوا یا آهن و امثال آنها.
۵. واحد شمارش قالی، قالیچه، و مانندِ آن: یک تخته قالی، دو تخته قالیچه.
۶. تابوت و تخته که مرده را در روی آن حمل کنند.
۷. جایی که مرده را روی آن غسل بدهند.
〈 تختهٴ سهلایی: نوعی تختۀ نازک که از سه ورقۀ نازک چوبی بههمچسبیده تشکیل میشود و در ساختن بعضی اشیای چوبی به کار میرود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.