(صفت) [پهلوی: bazurg، مقابلِ کوچک] ۱. دارای اندازه یا حجم زیاد؛ کلان: خانهٴ بزرگ.
۲. بااهمیت؛ برجسته: رماننویس بزرگ.
۳. با سن بیشتر: برادر بزرگ.
۴. دارای سن زیاد؛ بالغ.
۵. سخت؛ شدید: رنج بزرگ، فاجعهٴ بزرگ.
۶. شریف؛ محترم.
۷. (اسم) رئیس؛ سرپرست.
۸. (اسم) دارای مقام یا طبقۀ اجتماعی بالا: بزرگان شهر دور هم جمع شوند.
۹. (اسم) (موسیقی) گوشهای در دستگاه شور.
۱۰. (قید) بادرشتی و گستاخی.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.