(مصدر لازم) [پهلوی: ōftātan] ‹اوفتادن، افتیدن، افتدن، فتادن› ۱. از بالا به پایین افتادن؛ سقوط کردن؛ فرود آمدن.
۲. [عامیانه، مجاز] بیاستفاده در جایی رها شدن.
۳. [عامیانه، مجاز] بستری یا زمینگیر شدن.
۴. وقوع حادثهای بهصورت ناگهانی.
۵. در موقعیتی یا مسیری قرار گرفتن.
۶. [عامیانه، مجاز] سقط شدن جنین.
۷. [قدیمی] تابیدن.
۸. [عامیانه، مجاز] حذف شدن یا نادیده گرفته شدن بهصورت سهوی.
۹. [عامیانه، مجاز] مهمان شدن معمولاً بدون دعوت.
۱۰. مصادف شدن.
۱۱. [عامیانه] رد شدن؛ مردود شدن.
۱۲. [عامیانه] با کسی همصحبت شدن و معاشرت کردن.
۱۳. [عامیانه، مجاز] از دست دادن مقاومت.
۱۴. [عامیانه] فهمیده شدن.
۱۵. حمله کردن.
۱۶. [عامیانه] انجام کاری بهصورت عادت.
۱۷. [قدیمی] شدن.
۱۸. [قدیمی] عارض شدن.
۱۹. [قدیمی] واقع شدن.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.