(اسم) [عربی: اضافَة] ۱. باقیمانده.
۲. بیش از مشخص؛ زیادی.
۳. (اسم مصدر) نسبت کردن چیزی را به سوی چیزی.
۴. (اسم مصدر) افزودن چیزی به چیز دیگر.
۵. (اسم مصدر) (ادبی) در دستور زبان، نسبت دادن یا ملحق ساختن اسمی است به اسم دیگر که جزء اول را مضاف و جزء دوم را مضافالیه میگویند و علامت آن کسرهای است که به آخر مضاف افزوده میشود: شاگردِ دبستان (شاگرد مضاف و دبستان مضافالیه است). Δ در برخی از کلمات کسرۀ اضافه را حذف میکنند و آن را فک اضافه میگویند: صاحبدل، صاحبخانه، صاحبهنر، پدرزن، دخترخاله، و پسرعمه. در اسمهای مختوم به الف یا واو «ی» افزوده میشود: خدایِ جهان، سخنگویِ دولت. در اسمهای مختوم به های غیرملفوظ به جای «ی» علامتی شبیه همزه (که کوتاهشدۀ حرف «ی» میباشد) در بالای «ه» میگذارند: جامهٴ او، خانهٴ من.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.