(اسم) [عربی، جمعِ صاحب] ۱. = صاحب
۲. [قدیمی] یاران.
〈 اصحاب رٲی (قیاس): اصحاب ابوحنیفه نعمانبن ثابت که دربارۀ مسائلی که اثر یا حدیثی دربارۀ آن وجود نداشت به رٲی خود و قیاس رجوع میکردند.
〈 اصحاب شمال: در روایات، بدکارانی که در روز قیامت نامۀ اعمالشان را در دست چپ خواهند داشت.
〈 اصحاب یمین: در روایات، نیکوکارانی که در روز قیامت نامۀ اعمالشان را در دست راست خواهند داشت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.