(اسم) [قدیمی] ۱. مایه؛ مقدار؛ قدر؛ قیمت؛ ارج؛ ارز: ◻︎ نداند دل آمرغِ پیوند دوست / بدانگه که با دوست کارش نکوست (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۹۸).
۲. خلاصه.
۳. ذخیره؛ بهره.
۴. اندکی از چیزی: ◻︎ از عمر نماندهست بر من مگر آمرغ / در کیسه نماندهست بر من مگر آخال (کسائی: ۴۱).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.