کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
zero-crossing پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
crossings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گذرگاه، عبور، معبر، محل تقاطع، عبورجاده، دو راهه
-
crossing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عبور، معبر، محل تقاطع، عبورجاده، دو راهه
-
zero-sum game, zero-sum
بازی سرجمعصفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] یکی از وضعیتهای متصور در نظریۀ بازی که در آن کسب امتیاز از سوی یکی از دو طرف الزاماً به معنای از دست رفتن امتیاز طرف دیگر است
-
cross-tabulation1, cross-classification1
جدولبندی تقاطعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] تشکیل جدول تقاطعی
-
cross-tabulation2, cross-classification2
جدول تقاطعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] جدولی بسامدی شامل حداقل دو متغیر که ردهبندی تقاطعی شدهاند
-
cross hearing, cross over
تراشنوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] شنیده شدن صوت فرستادهشده به گوش آزمایشی ازطریق رسانش استخوانی در گوش غیرآزمایشی متـ . دگرسوشنوی contralateralization
-
diamond crossing, track crossing
تقاطع چلیپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] محل تلاقی دو خط آهن که در آن عبور همزمان قطارها در هر دو مسیر امکانپذیر باشد متـ . چلیپا 3
-
crossing watchman, crossing tender
راهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مأمور راهآهن در تقاطع همسطح جاده و راهآهن که عابران پیاده و وسایل جادهای را از نزدیک شدن قطار آگاه میکند
-
zero morph
واژِ صفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] واژی که فاقد نمود آوایی باشد
-
zero derivation
اشتقاق صفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فرایندی در واژهسازی که ازطریق آن بدون تغییر عناصر زنجیری یک واژه، واژهای جدید با مقولۀ نحوی جدید ساخته میشود
-
zero potential
پتانسیل صفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] پتانسیل الکترود گاز هیدروژن در فشار یک اتمسفر
-
zero toe
راستپنجگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] وضعیتی که در آن دو تایر نصبشده بر یک محور کاملاً با یکدیگر موازی هستند
-
absolute zero
صفر مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] دمایی که در آن فرض بر این است که حرکت مولکولی از میان میرود و جسم دارای انرژی گرمایی نیست
-
ground zero
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمین صفر است
-
zero hour
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صفر ساعت، لحظه شروع ازمایشات سخت، لحظه بحرانی، هنگام حمله یا حرکت تعیین شده قبلی