کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
wire-haired پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
bond wire
سیم اتصال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بافهای که ریلها را برای برقراری اتصال الکتریکی به هم پیوند میدهد
-
wire coating
سیمپوشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] کاربرد پوششی پلاستیکی یا لاستیکی یا لعابی بر روی سیم یا بافه/ کابل
-
contact wire
سیم تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سیمی از سامانۀ انتقال انرژی بالاسری که نیروی برق قطار را ازطریق اتصال شاخک برقرسان به آن تأمین میکند
-
shielded wire
سیم حفاظدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] سیم رسانای روپوشداری که برای جلوگیری از تابش با حفاظ فلزی حفاظگذاری شده است
-
insulated wire
سیم روکشدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← رسانای عایقپوش
-
bead wire
سیمطوقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] هریک از سیمهای فولادی که مغزۀ طوقه را تشکیل میدهند و تنیدگی آنها مانع بلند شدن طوقه از لبۀ رینگ (rim flange) میشود
-
wire drawing
سیمکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] فرایندی که در آن، مفتول یا میلگرد از درون قالب یا حدیده کشیده و به سیم تبدیل شود
-
slip wire
بافۀ خودرها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← طناب خودرها
-
wire printer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاپگر سیم
-
cross wire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم متقابل
-
piano wire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم پیانو
-
trip wire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم سفر
-
barbed wire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم خاردار
-
wire stripper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم براق
-
telegraph wire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم تلگراف