کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
wetting پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
wet lease
اجاره باخدمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] اجارۀ هواگَرد غیرنظامی از خطوط هوایی دیگر همراه با خدمۀ پرواز که در آن امور عمدۀ پشتیبانی فنی با مالک است
-
wet snow
برف تر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] برف انباشته که حاوی مقدار فراوانی آب مایع باشد
-
wet colony
پَرگنۀ مرطوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ← پَرگَنۀ براق
-
bed-wetting
بسترادراری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] دفع غیرارادی پیشاب در هنگام خواب، که معمولاً در شب و بهخصوص در کودکان مشاهده میشود
-
wet sanding
سنبادهزنی تر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] سنبادهزنی با کاغذ مقاومبهآب، بهکمک آب یا پراکنۀ روغن در آب یا مواد دیگر
-
wet wing
بالِ تر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] بالی که در آن مخزن سوخت جزئی از سازۀ بال است
-
wet corrosion
خوردگی تَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی خوردگی که در نتیجۀ تماس ماده با آب پدید میآید
-
wet spell
دورۀ پربارش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دورهای شامل چند روز پیاپی که بارش روزانۀ آن از مقدار کمینۀ معینی بیشتر باشد
-
wet granulation
ریزدانهسازی مرطوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] روشی در تهیۀ ریزدانۀ دارویی که در آن مواد دارویی را ابتدا مرطوب میکنند و از یک توری میگذرانند و سپس خشک میکنند
-
wet curing
عملآوری مرطوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فراوری گوشت با غوطهور کردن تکههای آن در آب سرد حاوی نمکهای عملآوری
-
wetting agent
عامل ترشوندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ترکیبی که تماس مایع و سطح جامد را با کاهش کشش سطحی بهبود میبخشد
-
bed-wetting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شب ادراری
-
wet blanket
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پتوی خیس، مایه یاس، نا امید کردن
-
wet lung
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریه مرطوب
-
wet cell
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سلول مرطوب