کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
well-qualified پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
quantum- well
فرهنگ لغات علمی
چاه کوانتومی نامتناهی
-
well stablish
واژهنامه آزاد
محکم ، استوار ، ثابت شده ، ثابت ، مطلق ، کامل
-
space qualified
فضاکارا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ویژگی تجهیزاتی که از آنها برای پشتیبانی الکترونیکی و مکانیکی و زیستمحیطی مورد نیاز در پرتاب و ارسال ماهواره یا سامانههای پروازیِ ارتفاعبالا استفاده میکنند
-
qualifying draw
قرعهکشی مسابقات انتخابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تقسیمبندی تیمها در گروههای مختلف برای مسابقات انتخابی جام جهانی که دو سال پیش از قرعهکشی جام جهانی انجام میشود
-
qualifying round
دور انتخابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] دور مقدماتی یک رقابت که با هدف محدود کردن تعداد شرکتکنندگان برگزار میشود
-
qualifying competition
رقابت انتخابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] مسابقات چندجانبهای که برای بازیکنانِ نهچندان مطرح فرصت شرکت در مسابقات تراز اول را فراهم میکند
-
qualifying adjective
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واجد صلاحیت
-
finite quantum- well
فرهنگ لغات علمی
چاه کوانتومی متناهی
-
infinite quantum- well
فرهنگ لغات علمی
چاه کوانتومی نامتناهی
-
type- i quantum- well
فرهنگ لغات علمی
چاه کوانتومی نوع- I
-
type-ii quantum- well
فرهنگ لغات علمی
چاه کوانتومی نوع- II
-
voter2, qualified elector, qualified voter, legal voter
رأیمند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فردی که واجد شرایط رأی دادن است
-
well-tempered
معتدل کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] کوکشده براساس نظامی مناسب برای 24 مایۀ موسیقی غربی
-
dust well
گَردچال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] چالۀ حاصل از گرم شدن ذرات ریز تیرۀ روی یخ، براثر تابش خورشید و فرورفتن آنها در یخ
-
well-being
آسایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] داشتن زندگی خوب و احساس رضایت خاطر