کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
well-disposed پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
well
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوب، چاه، خیر، چشمه، ابده، دوات، رو آمدن آب و مایع، ببالا فوران کردن، در سطح امدن و جاری شدن، بخوبی، خوش، تماما، بسیار خوب، سالم، راحت، تندرست، تمام و کمال، بدون اشکال
-
welling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوشبختی، ببالا فوران کردن، در سطح امدن و جاری شدن
-
wellnesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سلامتی
-
quantum- well
فرهنگ لغات علمی
چاه کوانتومی نامتناهی
-
well stablish
واژهنامه آزاد
محکم ، استوار ، ثابت شده ، ثابت ، مطلق ، کامل
-
slash disposal, brush disposal
دفع دارماند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تیمار و جابهجایی دارماندها برای کاهش امکان حریق یا حملۀ آفات یا خطر بیماری
-
carcass disposal
معدومسازی لاشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] سوزاندن یا مدفون کردن لاشۀ حیوانات تلفشده
-
simple disposal
واسپارش تکمرحلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] واسپارشی که در یک مرحله انجام میشود
-
compound disposal
واسپارش چندمرحلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ← تدفین پسین
-
co-disposal
همدفعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] دفع دو یا چند نوع پسماند در یک مکان
-
disposal facility
تأسیسات دفع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] خاکچال یا زبالهسوز یا تأسیساتی مشابه آن که برای نگهداری یا تخریب پسماند جامد به کار میرود
-
disposal 1
دفع 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] فعالیتهای مرتبط با مدیریت درازمدت پسماندهای غیرقابلاستفاده و مواد باقیمانده از پردازش آنها
-
waste disposal
دفع پسماند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] فرایند قاعدهمند دورریزی مواد بیمصرف یا ناخواسته
-
marine disposal
دفع دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] دفع مواد بیمصرف حاصل از پردازش پسماندها در دریا
-
land disposal
دفع زمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] پخش لجن حاصل از تصفیۀ آب و فاضلاب یا پسماند شهری بر روی زمین یا در درون آن