کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
wear-induced graphitization mechanism 13 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
diagonal wear
رفتگی اریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی رفتگی موضعی که بهصورت اریب در طول رویه ایجاد و اغلب در محیط تایر تکرار میشود
-
fatigue wear
رفتگی خستگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی بسپار] رفتگی سطح یک قطعه براثر شکست حاصل از خستگی ماده
-
corrosive wear
رفتگی خورنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی رفتگی که واکنش شیمیایی یا برقشیمیایی با محیط سهم عمدهای در آن دارد
-
abrasive wear
رفتگی سایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] تخریب مکانیکی سطح ماده براثر حرکت نسبی آن در تماس با سطحی دیگر یا در تماس با ذرات جامد
-
excessive wear
رفتگی شدید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] رفتگی تا حد نمایان شدن رسن (cord) یا سیم تایر
-
erosive wear
رفتگی فرسایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی رفتگی در جدارۀ داخلی تجهیزات انتقال شارهها که براثر برخورد ذرات جامد یا فرسایش دوغابی یا برخورد قطرکهای مایع یا فرسایش کاواکی پدید میآید
-
cornering wear
رفتگی گردشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی رفتگی رویه ناشی از دور زدن با سرعتهای زیاد
-
uneven wear
رفتگی یکطرفه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی رفتگی رویه که در یک سمت بیشتر باشد
-
wear upon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوشیدن
-
wash-and-wear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شستن و پوشیدن، بشور و بپوش
-
wear out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از بین میرود، کهنه و فرسوده شدن، فرسوده کردن، فرسودن، کاملا خسته کردن، از پا دراوردن و مطیع کردن
-
wear away
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساییدن
-
long-wearing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طولانی مدت
-
wear and tear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساییدگی و پارگی
-
hand wear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوشیدن دست