کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
vibrating پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
wagging vibration
ارتعاش جنبانکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی ارتعاش مولکولی که در آن دو پیوند از بیرون صفحه به آن سوی صفحه حرکت میکنند
-
bending vibration
ارتعاش خمشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ارتعاشی که نتیجۀ تغییر زاویۀ بین پیوندهاست
-
twisting vibration
ارتعاش رقاصکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی ارتعاش مولکولی که در آن گروهها بهصورت برونصفحهای، ولی در جهت عکس هم، مانند رقاصک ساعت حرکت میکنند
-
scissoring vibration
ارتعاش قیچیوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی ارتعاش مولکولی که در آن طول دو پیوند در یک صفحه افزایش مییابد و در همان زمان اتم مرکزی در همان صفحه در جهت مخالف حرکت میکند و درنتیجه دو پیوند همانند تیغههای قیچی به هم نزدیک میشوند
-
random vibration
ارتعاش کاتورهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ارتعاشهای نامنظم جسم براثر تَپها/ پالسهای نادورهای با طولِموجها و دامنههای متفاوت
-
stretching vibration
ارتعاش کششی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ارتعاشی که نتیجۀ جابهجایی یعنی بلند و کوتاه شدن طول پیوندها در درون مولکول نسبت به وضعیت تعادلی آنهاست
-
vibrator 1
ارتعاشگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هر وسیله که مولد نوسانهای مکانیکی باشد
-
piezoelectric vibrator
ارتعاشگر فشاربرقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نمونهای از مادۀ فشاربرقی/ پیزوالکتریکی مجهز به الکترودهایی که با قرار گرفتن در مجاورت ارتعاشگر دیگر در آن ارتعاش تشدیدی پدید میآورد متـ . ارتعاشگر پیزوالکتریکی
-
rocking vibration
ارتعاش گهوارهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی ارتعاش مولکولی که در آن دو گروه، همزمان در یک صفحه، مانند گهواره به طرفین حرکت میکنند
-
vibrational level
تراز ارتعاشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] تراز انرژی هستۀ اتم که ناشی از نوسان نوکلئونهای درون هسته است متـ . حالت ارتعاشی vibrational state
-
vibrating string
تار مرتعش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تاری که دو سر آن ثابت باشد و در طول آن امواج ساکن تشکیل شود
-
vibrational state
حالت ارتعاشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] ← تراز ارتعاشی
-
vibrating capacitor
خازن ارتعاشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] خازنی که ظرفیت آن با تغییر تناوبی فاصلۀ بین صفحات تغییر میکند
-
period of vibration
دورۀ ارتعاش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مدتزمان لازم برای تحقق یک ارتعاش کامل
-
vibrational spectrum
طیف ارتعاشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] طیفی مولکولی که براثر گذار بین ترازهای ارتعاشی پدید میآید