کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
turn of expression پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
coordinated turn
گردش موزون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] گردش هواگَرد بدون بروز برونسُرش و درونسُرش
-
loading turn
نوبت بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ترتیب زمانی ازپیشتعیینشده برای بارگیری یا تخلیۀ کشتیها
-
inverted turn
قلاب معکوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] پیکرهای تزیینی شبیه به قلاب که در آن جهت اجرای نغمهها عکس جهت اجرای آنها در قلاب است
-
protected turning
گردش ایمن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی گردش در تقاطع که با نصب چراغ راهنمایی و اختصاص زمان جداگانه ایمن شده باشد
-
filter turn
گردش تقدمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حرکتی گردشی که در ضمن انجام آن باید حق تقدم وسایل نقلیه و عابران پیاده را رعایت کرد
-
steep turn
تندگَردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] گردش هواپیما بیشازحد عادی، بین 15 تا 30 درجه
-
round turn
چندپیچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← دوزنجیرچندپیچ
-
reverse turn
پیچ معکوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] مشخصهای ساختاری که به رشتۀ پلیپپتیدی امکان تغییر جهت 180 درجه میدهد
-
turning circle
دایرۀ گردش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مسیری دایرهای که شناور با گرداندن کامل سکان به یک سمت و با تمام سرعت طی میکند
-
racking turns
دور همبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] رفتوبرگشتهای ریسمان همبندی به دور دو طناب به شکل هشت انگلیسی
-
turn back
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برگرد
-
turning point
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقطه عطف، عطف، مرحله قاطع، نقطه برگشت، نقطه تحول
-
turn the tide
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جاده را عوض کن
-
turned out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشخص شد، با کلید خاموش کردن، تولید کردن، وارونه کردن، از کار درامدن، بنتیجه مطلوبی رسیدن
-
turn signal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیگنال را عوض کن، چراغ راهنما