کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
transformational پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
cascade transformer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترانسفورماتور آبشار
-
heat of transformation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حرارت تحول
-
affine transformation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحول وابسته
-
transforming gene
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبدیل ژن
-
generative transformational grammar, transformational grammar, transformational generative grammar
دستور زایشی- گشتاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] نوعی دستور صوری و نحوبنیان که در آن برای اشتقاق جمله از قاعدههای ساخت گروهی و قاعدههای گشتاری استفاده میشود متـ . دستور گشتاری
-
isogonal mapping, isogonal transformation, equiangular transformation
نگاشت حافظ زاویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تابعی پیوسته که زاویهها را حفظ کند
-
variance stabilizing transformation
تبدیل تثبیتکنندۀ وردایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] تبدیلی از یک متغیر تصادفی که استقلال تابعی بین میانگین و واریانس را فراهم سازد متـ . تبدیل تثبیتکنندۀ واریانس
-
entire linear transformation
تبدیل خطی تام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تبدیل خطی بهصورت f(z) = az +b
-
step-up transformer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترانسفورماتور پیشرفته
-
change cycle, transformative cycle, T-cycle
چرخۀ تغییر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] چرخهای که در آن مراحل تغییر در نوآوریهای اجتماعی گذشته و حال و آینده بیان میشود
-
balun, balanced converter, line-balance converter, balun transformer, balanced-to-unbalanced transformer
مدار تعادل و تطبیق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] افزارۀ متعادلکننده و تطبیقدهندۀ دو رسانۀ مختلف متـ . متوت