کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
toleration پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
damage tolerant
آسیبتاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ویژگی هرنوع سازۀ پروازی که پس از بروز خرابی همچنان میتواند فشارهای معمول را تحمل کند
-
frustration tolerance
تحمل سرخوردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] توانایی فرد برای تحمل سرخوردگی
-
tolerance limits
حدهای تحمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] در کنترل کیفیت، بالاترین و پایینترین حدی که اندازههای کالای پذیرفتنی باید در بازۀ میان آنها قرار گیرد
-
shade tolerance
سایهپسندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] توانایی رقابت زیستی گیاهان در شرایط سایه
-
tolerance index
شاخص تحمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] شاخصی برای اندازهگیری تحمل گیاه نسبت به تنشهای زنده و غیرزنده
-
fault tolerance
عیبتابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] توانایی پردازشگر در حفظ کارایی، پس از خرابی برخی از زیرسامانههای آن
-
zero tolerance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحمل صفر
-
fire-tolerant species
گونۀ آتشتاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] گونهای گیاهی که چنان تکامل یافته است که در برابر آشفتگیهای ناشی از انواع حریق دوام میآورد
-
shade tolerant species
گونۀ سایهپسند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] گونهای که توانایی رقابت زیستی در سایه را دارد
-
stress tolerance 1
تحمل فشار روانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ظرفیت یا توانایی مقاومت یا تحمل در برابر فشارها بهگونهایکه فرد عملکرد طبیعی خود را حفظ کند و کمترین اضطراب را داشته باشد
-
upper tolerable intake level
حد بالای دریافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] بیشترین مقدار دریافت روزانۀ مواد مغذی تاآنجاکه خطری برای سلامت عموم افراد جامعه نداشته باشد اختـ . حد UL
-
pesticide tolerance level
سطح تحمل آفتکُش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] حداکثر مقدار مجاز بقایای آفتکُش در مواد غذایی
-
hardiness, stress tolerance 2
سختجانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] میزان مقاومت موجود زنده در مقابل تنشهای محیط
-
fault-tolerant system
سامانۀ عیبتاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] سامانهای که بروز عیب سختافزاری یا نرمافزاری در آن باعث از کار افتادن فوری نمیشود
-
shade tolerant, shade demanding
سایهپسند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ویژگی گیاهی که قادر به رقابت زیستی در سایه است