کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
tick-tack-toe پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
toe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پا، پنجه، جای پا، انگشت پای مهره داران، با انگشت پا زدن یا راه رفتن
-
toe-to-toe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پا به پا
-
toe toe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشت پا
-
weld toe, toe of weld
پنجۀ جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] محل برخورد رویۀ جوش با فلز پایه
-
tack coat
قیرلایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] لایهای از قیر مذاب که برای چسباندن دو لایۀ آسفالت استفاده بهکار میرود
-
tack weld
خالجوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] هریک از جوشهای کوچک فاصلهدار برای همراستا نگاه داشتن قطعات در حین جوشکاری اصلی
-
tie tack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کراوات
-
tailor's tack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیاطی
-
tack hammer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چک کردن چکش
-
tack together
دیکشنری انگلیسی به فارسی
با هم کنار بیایید
-
up-tick
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالا تیک
-
wood tick
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چوب تیک
-
beggar-ticks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاو نر
-
tick fever
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیک تب، تب کنهای، تب راجعه
-
tick off
دیکشنری انگلیسی به فارسی
علامت بزن