کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
tempers پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
tempered distribution
توزیع ملایم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
temperance movement
جنبش میانهروی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] جنبشی اجتماعی که بر تعدیل و محدودسازی مصرف الکل از سویی و واداشتن دولت به وضع قوانین ضد مصرف الکل از سویی دیگر تأکید دارد
-
temperate forest
جنگل معتدله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جنگلی که در مناطق معتدلۀ جهان میروید و شامل جنگلهای سوزنیبرگ یا پهنبرگ یا آمیزهای از آنهاست
-
temper meter
دماآماسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] دستگاهی که منحنی تغییرات دمایی شکلات را در حین فرایند دماآمایی ترسیم میکند
-
microwave tempering
دماآمایی ریزموجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] افزایش دمای گوشت منجمد با استفاده از ریزموج
-
even-tempered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حتی خوبه، خونسرد، خاطر جمع
-
Temperate Zone
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منطقه ی معتدل
-
ill-tempered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدبختی، بد خلق، بد خو
-
ill temper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدبختی
-
short-tempered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرماخوردگی، از جا در رفته، عصبانی، عاری از متانت
-
bad-tempered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بد اخلاق، تندخو، بد خلق، بد خو
-
quick temper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلق و خوی سریع
-
hot-tempered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرم شدن
-
bad temper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلق و خوی بد
-
good-tempered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوب است، خوش خلق، ملایم، دیری، خوش اخلاق، خوشخو