کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
stay-at-home پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
at home
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در خانه
-
Windows Home
واژهنامه آزاد
ویندوز خانگی.
-
home key, home
کلید آغازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از کلیدهای صفحهکلید رایانه که مکاننما را به ابتدای سطر جاری یا ابتدای متن میبرد متـ . آغازه 4
-
home cinema, home theatre
سینمای خانگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] تجهیزاتی برای نمایش فیلم در خانه که دارای سامانههای صوتی محیطی شبیه به سینماست
-
home away from home
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خانه دور از خانه
-
home from home
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خانه از خانه
-
long stay
ماند بلند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] حالتی از زنجیر در هنگام لنگراندازی که در آن زنجیر به حالت تقریباً خوابیده قرار دارد و طول آن زیاد است و مقداری از آن موازی و بر روی بستر دریا قرار میگیرد
-
short stay
ماند کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] حالتی از زنجیر در هنگام لنگراندازی که در آن طول زنجیر به حداقل میرسد و زنجیر به حالت کشیده و تقریباً عمودی قرار میگیرد
-
door stay
مهار لولای در
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] وسیلهای که در لولای در نصب میشود و مانع بسته شدن ناخواستۀ در به دلیل وزن آن میشود
-
minimum stay
حداقل اقامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] کوتاهترین زمان لازم برای اقامت مسافر در یک مقصد مشخص، در ازای نرخ ثابتی که دستاندرکاران گردشگری تعیین کردهاند
-
maximum stay
حداکثر اقامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] طولانیترین زمان لازم برای اقامت مسافر در یک مقصد مشخص، در ازای نرخ ثابتی که دستاندرکاران گردشگری تعیین کردهاند
-
staying power
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قدرت ماندن، نیروی پایداری، بنیه، طاقت، قدرت، استحکام
-
stay up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماندن
-
stay in place
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماندن در محل
-
stay fresh
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تازه بمان