کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
stalling پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
shower stall
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استخر دوش
-
stall warning system
سامانۀ اخطار واماندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سامانهای که احتمال بروز واماندگی را به خلبان هشدار میدهد
-
stall protection system
سامانۀ پیشگیری از واماندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سامانهای در هواپیما، حساس به زاویۀ حمله، که در زاویهای معین اجرای اقداماتی مثبت را برای پیشگیری از واماندگی اعلام میکند
-
milking parlor, milking stall, milking space, milking room, milking stanchion
شیردوشگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] ساختمانی که دستگاههای مخصوص شیردوشی در آن قرار دارد