کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
spray pyrolysis پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
spray dryer
خشککن افشانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خشککنی که در آن مواد غذایی مایع با غلظت زیاد بهصورت قطرات بسیار ریزی به داخل محفظۀ بزرگی که دارای جریان هوای داغ است پاشیده و خشک میشوند
-
spray gun
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تفنگ اب پاش، گردپاش، تلمبه سم پاش
-
hair spray
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسپری مو
-
sea spray
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسپری دریایی
-
fine spray
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسپری خوب
-
spray can
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسپری می تواند
-
spray painting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسپری نقاشی
-
electrostatic spraying
افشانش ایستابرقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] رنگ زدن با استفاده از دستگاهی که در آن قطرات یا ذرات بسیار ریز رنگ بهصورت باردار بر سطح قطعۀ دارای بار مخالف پاشیده و بهخوبی جذب میشوند متـ . افشانش الکترواستاتیکی
-
air spray
افشانش بادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] نوعی پوشانش افشانهای که در آن مادۀ پوششی براثر اختلاط با هوای فشرده بسیار ریز میشود
-
plasma spraying
افشانش پلاسمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] نوعی افشانش گرمایی که در آن مادۀ پوششی براثر گرمای حاصل از قوس انتقالناپذیر مشعل پلاسمایی ذوب و بر سطح افشانده میشود
-
flame spraying
افشانش شعلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] نوعی افشانش گرمایی که در آن مادۀ پوششی با تزریق در شعلۀ اُکسیسوخت گازی بهصورت مذاب درمیآید و سپس بر سطح موردنظر پاشیده و بهخوبی جذب آن میشود
-
thermal spraying
افشانش گرمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] فرایند پوشانش سطح قطعات با ذرات فلزی یا نیمهفلزی مذاب یا نیمهمذاب
-
split spray
افشانش نامتقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] افشانشی نامطلوب که در آن پوشرنگ بهصورت نوارهایی با ضخامتهای نامساوی بر سطح مینشیند
-
spray mixing
افشانهآمیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] آمیختن مواد در خشککن پاششی که در طی آن کلوخه شدن روی میدهد
-
airless spray
افشانۀ فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] دستگاهی برای پوششدهی که در آن مادۀ پوششی با فشار زیاد به سر تفنگ رانده میشود و براثر کاهش فشار بهصورت قطرات ریزی از تفنگ خارج میشود