کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
small-winged پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
wing 4, wing area
گوش 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در اغلب بازیهای تیمی میدانی، سمت راست یا چپ زمین که بازیکن گوش در آن بازی میکند
-
wing position, wing arrangement
موقعیت بال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] موقعیت ارتفاعی بال نسبت به تنه بهویژه در نگاه از روبهرو به هواپیما
-
wing loading/ wing load
بار بال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نسبت حداکثر وزن بیشینۀ برخاست هواپیما به سطح کلی بال آن
-
small signal gain
فرهنگ لغات علمی
بهره سیگنال کوچک
-
small signal gain
فرهنگ لغات علمی
بهره سیگنال کوچک
-
small RNA, small endogenous RNA
رِنای کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] رِنای باکتریایی کوچکی که تنظیمکنندۀ بیان ژن است اختـ . رِناک sRNA
-
small aircraft
هواگَرد کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواگَردی با وزن بیشینۀ برخاست کمتر از 5670 کیلوگرم در امریکا یا بین 17 تا 40 تن در انگلستان
-
small find
یافتۀ ریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] یافتههای کوچک ویژهای که فارغ از سازه یا بستری که به آن تعلق دارند، قابل برداشتن و حمل کردن هستند
-
small forward
مهاجم ریزتک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال، بازیکن گوش کوتاهقدی که اغلب ماهرترین بازیکن تیم است
-
small earthquake
زمینلرزۀ کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] زمینلرزهای همراه با شکست بخشی از پهنای یک زون لرزهزا
-
small colony
پَرگَنۀ کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] پَرگَنهای نسبتاً کوچک به اندازۀ 1 تا 2 میلیمتر
-
small game
شکار کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حیوانات شکاری کوچکجثه
-
small talk
خوشوبش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] عمومیترین مهارت در مصاحبۀ انگیزشی شامل حرکات چهره و سلام و خداحافظی و پرسش دربارۀ موضوعات عمومی و روزمره و طرح گفتگوهای کوتاه
-
small fry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماهی کوچک، کوچک، بچگانه
-
small-toothed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوچک دندانه دار