کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
short period bragg grating پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
short- circuit current
فرهنگ لغات علمی
جریان اتصال کوتاه
-
short stay
ماند کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] حالتی از زنجیر در هنگام لنگراندازی که در آن طول زنجیر به حداقل میرسد و زنجیر به حالت کشیده و تقریباً عمودی قرار میگیرد
-
short engine
نیمموتور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] موتوری تعمیرشده که سرسیلندر و تجهیزات جانبی، مانند پمپ روغن و پمپ سوخت ندارد
-
short splice
همباف کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] همبافی محکم برای اتصال سر دو طناب که در آن قطعۀ کوتاهی از رشتههای هریک از طنابها باز میشود و ضمن بافت مجدد، به یکدیگر نیز بافته میشوند که درنتیجه قطر محل اتصال افزایش مییابد
-
short oil
کمروغن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ویژگی رزینی که محتوای روغن آن کم است
-
short dung
کود نیمپوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کود حیوانی تخمیرشدهای که تقریباً نیمی از آن پوسیده است
-
poured short
کمآمد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] عیبی در قطعۀ ریختگی که براثر ناکافی بودن جریان مذاب ریختهشده در قالب پدید میآید و باعث میشود قسمت فوقانی قالب پر نشود
-
short circuit
اتصال کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وضعیتی که در آن بین دو نقطه از مدار که پتانسیلهای الکتریکی متفاوت دارند، معمولاً بهصورت ناخواسته، مقاومت نسبتاً کمی برقرار میشود و درنتیجه جریان گذرنده از مدار بهشدت افزایش مییابد
-
short rail
ریل کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریلی که طول آن از ریل استاندارد کمتر باشد
-
short column
ستون کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] ستونی که نسبت ارتفاع به ابعاد مقطع آن در مقایسه با ستونهای لاغر کم و خمیدگی آن براثر نیروهای محوری ناچیز باشد
-
short blast
بوق کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بوقی که حدود یک ثانیه طول بکشد
-
short-spurred
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوتاه مدت
-
short subject
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موضوع کوتاه
-
Jamaica shorts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلوارک جامائیکا
-
short letter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نامه کوتاه