کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
seats پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
bicycle seat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی دوچرخه
-
box seat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جعبه صندلی، صندلی لژ
-
plane seat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی هواپیما
-
dickey-seat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیکسی صندلی
-
potty seat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی پتکی
-
county seat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی شهرستان، مرکز بخشداری
-
saddle seat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی زینتی
-
seating area
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منطقه صندلی
-
crack and seat
ایجاد تَرَک و نشست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری] فرایند ایجاد تَرَک و ترمیم سطح راههای بتنی فرسوده با تقسیم سطح یکپارچه به قطعات کوچکتر و اعمال فشار توسط غلتک
-
ejection seat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی خروجی
-
seating capacity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ظرفیت صندلی
-
love seat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عشق صندلی، صندلی یا نیمکت دسته دار دو نفری
-
deep-seated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عمیق، مستقر، دیرینه
-
car seat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی ماشین
-
death seat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی مرگ