کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
sand sage پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
sand drain
زهکش ماسهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] زهکشی شامل یک گمانۀ قائم و ماسهای که برای تسهیل تخلیۀ آب آن را پر میکند
-
sanding 1
سنبادهزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] فرایندی سایشی برای آماده کردن سطح پیش از بازپوشانی
-
wet sanding
سنبادهزنی تر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] سنبادهزنی با کاغذ مقاومبهآب، بهکمک آب یا پراکنۀ روغن در آب یا مواد دیگر
-
sand mill
شنآس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] دستگاهی استوانهای و قائم، حاوی شن، با میلۀ چرخان و دیسک (disc) که آسمایه در آن میگردد متـ . آسیای شنی
-
sand culture
شنکِشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی آبکِشت که در آن از شن بهعنوان نگهدارندۀ گیاه استفاده شود
-
sand and gravel
شن و ماسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مواد ساختمانیای با اندازۀ درشتتر از سیلت و ریزتر از قلوهسنگ
-
sand filter
صافی شنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] نوعی صافی متشکل از چند بستر شنی و بهصورت لایهلایه که از آن برای جدا کردن ذرات ریز معلق از آب یا سیال استفاده میکنند
-
dry-to-sand
خشک سنبادهخور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ویژگی پوششِ درحالخشکشدنی که وقتی آن را سنباده بزنند، کاغذ سنباده نرم یا چسبناک یا جمع نمیشود
-
rough-sand
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شن و ماسه خشن
-
sand trap
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شن و ماسه، فرورفتگی مصنوعی شن در میدان گلف
-
sand rat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شن و ماسه موش
-
George Sand
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جورج شن
-
sand hopper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شن و ماسه
-
sand cast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شن و ماسه ریخته گری
-
sand lizard
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شن و ماسه