کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
run away پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
running bowline
گره حلقهمتحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گرهی که در سر طناب دور قسمت ثابت آن زده میشود و حلقۀ آن در طول قسمت ثابت قابلیت جابهجایی دارد
-
running fix
نقطۀ انتقالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نقطهای جغرافیایی که حاصل تقاطع حداقل دو خط مکان (LOP) است که در زمانهای متفاوت به دست میآید؛ خط مکان اول به روش ناوبری تخمینی به زمان آخرین خط مکان منتقل میشود
-
first run
نمایش اول
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایش فیلم برای بار اول در سینماها
-
running-key
کلید جریانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← جریانکلید
-
bombing run
گام بمباران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] بخشی از عملیات پروازی شامل شروع عملیات و یافتن هدف و رسیدن به نقطۀ رهاسازی بمب
-
run-up
موتورگردانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] بالا بردن شتاب موتور درجا و با استفاده از سوخت
-
runs test
آزمون ریسهها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] روشی آماری برای آزمودن تصادفی بودن دنبالهای از مشاهدات
-
run-through
تمرین یکسره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] تمرین بیوقفۀ یک صحنه از فیلم یا یک پرده یا کل نمایش
-
fire run
تازش حریق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] پیشروی شتابان حریق ناخواسته که ویژگی آن افزایش چشمگیر سرعت گسترش و شدت جبهۀ حریق است
-
running movement
حرکت اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] حرکت قطار در خط اصلی که با مجوز علامت اصلی صورت میگیرد
-
running time
زمان خروجتاورود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] فاصلۀ زمانی بین حرکت وسیلۀ نقلیه از یک ایستگاه تا توقف در ایستگاه بعد
-
running rail
ریل حرکت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] دو ریل خط آهن که با قرار گرفتن چرخهای قطار بر روی آنها امکان حرکت قطار فراهم میشود
-
running speed
سرعت سیر 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سرعت میانگینی که از تقسیم مسافت طیشده بر مدتزمان حرکت به دست میآید
-
base run
برنامۀ پایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] برنامۀ کاری منظم روزانه برای حملونقل انبوه که معمولاً هشت ساعت است
-
bus run
برنامۀ پایه اتوبوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مأموریت روزانۀ اتوبوس در قالب یک برنامۀ جامع