کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
relative majority پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
relative permeability
تراوایی نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نسبت تراوایی مؤثر به تراوایی مطلق
-
relative bioavailability
زیستفراهمی نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] مقایسۀ زیستفراهمی دو شکل مختلف غیرتزریقی یک دارو
-
relative clause
بند موصولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] بندی که توصیفکنندۀ یک گروه اسمی است
-
relative accommodation
تطابق نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تغییر در میزان تطابق متناسب با میزان همگرایی
-
relative scotoma
سیاهنقطۀ نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ناحیهای در میدان بینایی که در آن ادراک نور فقط کاهش یافته است یا فقدان دید، محدود به نوری از طولِموجهای خاص است
-
relative age
سن نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سن زمینشناختی فسیل، سنگ، سیما یا رویداد زمینشناختی که نسبت به سایر اندامگانها و سنگها و سیماها تعیین میشود
-
relative misclosure
خطای بَست نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] مقداری که از تقسیم خطای بست پیمایش بر طول پیمایش به دست میآید و عموماً بهصورت کسری از عدد یک بیان میشود
-
relative BC
رسای نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] ← رسانش استخوانی نسبی
-
relative humidity
رطوبت نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] خارج قسمت آمیختگی به نسبت آمیختگی سیری
-
relative pronoun
ضمیر موصولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ضمیر هممرجع با هستۀ اسمی در ساخت موصولی
-
principle of relativity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصل نسبیت
-
general relativity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نسبیت عام
-
relative clause
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بند نسبی
-
relative incidence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بروز نسبی
-
relative frequency
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراوانی نسبی