کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
raree-show پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
vote by show of hands, show of hands
رأی با دست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] نوعی رأی شمارشی که در آن رأیدهندگان با بالا بردن دست نظر موافق خود را اعلام میکنند
-
game show
مسابقۀ تلویزیونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوعی برنامۀ تلویزیونی که در آن با حضور مجری و شرکتکنندگانی که از قبل برگزیده یا از میان حاضران استودیو انتخاب شدهاند مسابقهای برگزار میشود؛ موضوع این مسابقات بسیار متنوع و جایزۀ آنها بهصورت نقدی یا کالاست
-
talent show
مسابقۀ تواناییها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] مسابقهای تلویزیونیکه در آن شرکتکنندگان غیرحرفهای تواناییهای خود را در زمینۀ ویژهای به نمایش میگذارند
-
go-show
حاضرسفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مسافری که جای خود را ذخیره نکرده است، اما در هنگام حرکت وسیلۀ نقلیه چنانچه جای خالی وجود داشته باشد سوار میشود
-
talk show
برنامۀ گفتوگومحور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] برنامهای که در آن مجری یا مجریان معمولاً در استودیو و در مقابل تماشاگران با افراد مشهور گفتوگو میکنند
-
ice show
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش یخ
-
minstrel show
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش مینستر
-
news show
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش اخبار
-
show business
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کسب و کار نمایش
-
show up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشان می دهد، حضور یافتن، کسی را لو دادن، حاضر شدن
-
light show
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش نور
-
show trial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش محاکمه
-
show-stopper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متوقف کننده ی نمایش
-
show-off
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خود نمایی کردن، ادم خودنما، خود نمایی
-
puppet show
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیمهشب بازی