کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
raised پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
raise the roof
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سقف را بالا ببر
-
hair-raising
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مو برداشتن، مهیج، ترسناک، ژیان
-
raise a stink
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلند شدن
-
hell raising
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جهنم بالا بردن
-
fund-raise
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندوق جمع آوری
-
curtain raising
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرده افزایش
-
self-raising flour
آرد خودورا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] آردی چندمنظوره حاوی نمک و مادۀ ورآور، شامل سدیم بیکربنات و یک اسید آلی
-
fund-raising drive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جمع آوری پول درایو
-
fund-raising effort
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلاش برای جمع آوری پول
-
fund-raising campaign
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مبارزات انتخاباتی
-
raised core, mold element cutoff
خیز ماهیچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] برجستگی حجیم و بیقاعدهای که ممکن است قسمت تحتانی قطعه را بهصورت جام بپوشاند و نشاندهندۀ آن است که قسمتی از ماهیچه از جای خود جدا شده است