کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
propagation constant پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
propagation constant
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
propagation constant
ثابت انتشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کمیتی مختلط که ویژگیهای محیط انتشار یا خط انتقال امواج الکترومغناطیسی را در بسامدی خاص نشان میدهد
-
propagation constant
فرهنگ لغات علمی
ثابت انتشار
-
propagation constant
فرهنگ لغات علمی
ثابت انتشار
-
propagation constant
فرهنگ لغات علمی
ثابت انتشار
-
واژههای مشابه
-
propagate
تکثیر کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] افزودن تعداد گیاهان ازطریق روشهایی چون بذرافشانی و قلمهزنی و پیوند و خوابانیدن
-
propagator
تکثیرگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] 1. شخصی که عمل تکثیر گیاهان را انجام میدهد 2. دستگاهی که برای تکثیر مورد استفاده قرار میگیرد
-
propagative
تکثیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مربوط به تکثیر؛ ویژگی آنچه تکثیر میشود
-
propagate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رواج دادن، قلمه زدن، پخش شدن، زیاد کردن، پخش کردن، گستردن، تکثیر کردن، پروردن، انتشار دادن، منتشر کردن
-
propagated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پخش شد، قلمه زدن، پخش شدن، زیاد کردن، پخش کردن، گستردن، تکثیر کردن، رواج دادن، پروردن، انتشار دادن، منتشر کردن
-
propagator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبلیغ کننده، مروج، تکثیر کننده، گسترشگر، انتشار دهنده
-
propagating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترویج، قلمه زدن، پخش شدن، زیاد کردن، پخش کردن، گستردن، تکثیر کردن، رواج دادن، پروردن، انتشار دادن، منتشر کردن
-
propagable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل propagable، قابل تکثیر، قابل ترویج، قابل تبلیغ
-
propagational
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبلیغاتی
-
propagates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پخش می شود، قلمه زدن، پخش شدن، زیاد کردن، پخش کردن، گستردن، تکثیر کردن، رواج دادن، پروردن، انتشار دادن، منتشر کردن