کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
pressurizers پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
combustion pressure
فشار احتراق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] فشار تولیدشده براثر احتراق مخلوط سوخت و هوا در سیلندر
-
geostatic pressure
فشار زمینایستایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فشار قائم وارد بر نقطهای در پوستۀ زمین، برابر با فشار حاصل از وزن ستونی از سنگ یا خاک روی آن
-
osmotic pressure
فشار گذرندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] 1- فشار وارد بر غشای نیمهتراوایی که بین یک حلاّل خالص و یک محلول، یا بین دو محلول با غلظتهای متفاوت، قرار گرفته باشد 2- مقدار فشار اضافی که باید اعمال شود تا مانع عبور سیال از غشای نیمهتراوا شود متـ . فشار اُسمزی
-
capillary pressure
فشار مویینگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] فشار ناشی از مویینگی که در مایعات تحت تأثیر کشش سطحی به وجود میآید
-
condensation pressure
فشار میعان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← فشار اشباع بیدَررو
-
peer pressure
فشار همتایان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] تأثیر یک گروه از همتایان بر تکتک اعضای گروه بهمنظور سازگار ساختن آنان با انتظارات گروه ازنظر تفکر و احساس و رفتار مشابه یا قابلِقبول
-
centre of pressure
مرکز فشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← مرکز تأثیر
-
pressure ice
یخ فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دریایخ یا یخ رودخانه یا یخ دریاچهای که براثر تنشهای جانبی ناشی از باد یا جریان آب یا جزرومد یا موج تغییر شکل داده است
-
pressure altitude
فرازای فشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فرازای مربوط به مقدار معینی فشار هوا مطابق با جوّ استاندارد ایکائو
-
pressure wave
موج فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] همان موج P است که با توجه به نوع تنشهای بهوجودآورندۀ آن به این نام نیز خوانده میشود
-
pressure drag
پَسار فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] پَسار ناشی از مجموع تمامی نیروهای واردشده بر سطح در جهت جریان هوا
-
pressure ridge
پشتۀ فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فراخاست کشیدۀ پوستۀ یک جریان گدازۀ درحالانجماد که براثر فشار جهتدار جانبی به سمت بالا تاب برداشته باشد
-
partial pressure
پارهفشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فشاری که هر جزء از گاز مخلوط بهتنهایی ایجاد میکند
-
pressure distillation
تقطیر فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] فرایند تقطیری که در فشاری بیشتر از فشار جوّ انجام شود
-
pressure filtration
صافش فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] نوعی فرایند تصفیه که در آن آب از سامانهای بسته، تحت فشار، عبور میکند