کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
parallelism پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
parallel scales
گامهای همپایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] گامهایی که دارای بنمایههای یکسان و مقامهای متفاوتاند
-
parallel 1
موازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] ویژگی دو یا چند نرمافزار یا سختافزار که همزمان کار میکنند
-
parallel descent
تبار موازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] تباری که برپایۀ دو نظام موازی خویشاوندی تعیین میشود
-
parallel editing
تدوین موازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوعی تدوین که در آن رویدادهای متفاوتی که در مکانها یا زمانهای مختلف اتفاق میافتد به دنبال یکدیگر به نمایش درمیآید
-
parallel geometry
چیدمان موازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نوعی هندسۀ برداشت که در آن چشمههای موازی همراستا با خطوط گیرندۀ موازی حرکت میکنند
-
parallel fold
چین موازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی که در آن ضخامت لایهها ثابت میماند متـ . چین هممرکز concentric fold
-
parallel resonance
تشدید موازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← پادتشدید
-
parallel motion
حرکت موازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی حرکت همجهت خاص که در آن دو بخش (part) فاصلههایی با کمیت یکسان دارند
-
parallel computing
رایانش موازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] بخشبندی و توزیع کل کار رایانش در میان پردازندههای دخیل
-
parallel impedance
رهبندی موازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] یکی از دو یا چند رهبندی که به یک جفت پایانه وصل میشود
-
parallel bars
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میله های موازی، پارالل ژیمناستیک
-
parallel port
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درگاه موازی
-
parallel circuit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدار موازی
-
parallel operation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عملیات موازی، عمل موازی، عملکرد موازی
-
parallel of latitude
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موازی با عرض جغرافیایی