کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
offal پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
offal
/ˈäfəl,ˈôfəl/
دیکشنری
عسل
اسم
offal
مواد زائد
carcass, body, corpse, carrion, bier, offal
لاشه
tripe, rumen, stomach, offal, variety meat
سیرابی
junk, occupation, garbage, trash, rubbish, offal
اشغال
entrails, offal
اخال
floor, bottom, foam, bed, froth, offal
کف
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
offal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عسل، مواد زائد، لاشه، سیرابی، اشغال، اخال، کف
-
واژههای مشابه
-
offaling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراموش کردن
-
offals
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مواد خوراکی
-
offal, variety meats
آلایش 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] اجزای غیرگوشتی لاشه، مانند قلوه و جگر و روده، که بهعنوان غذا مصرف میشوند