کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
obliquate پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
oblique motion
حرکت مایل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] حرکت یک بخش (part) از دو بخش درحالیکه بخش دیگر ثابت بماند یا تکرار شود
-
oblique photograph
عکس مایل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] عکسی که در هنگام تهیۀ آن، محور دوربین بیش از 5 درجه از امتداد قائم انحراف داشته باشد
-
oblique angle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زاویه تقاطع، زاویه تند یا باز
-
oblique triangle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مثلث مضرب
-
oblique-angled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زاویه دار
-
oblique bandage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باند مورب
-
oblique case
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرونده متقاطع
-
external oblique ridge, external oblique line
برآمدگی مایل خارجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] برآمدگی طولی استخوانی در سطح لُپی فک پایین که از لبۀ قدامی شاخینه (ramus) تا ناحیۀ آسیای سوم امتداد دارد
-
oblique shock wave
موج ضربهای مایل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوعی موج ضربهای در میان شارش اَبَرصوتی که بین جهت انتشار موج و جهت شارش، زاویه به وجود میآورد متـ . شوک مایل oblique shock
-
skew arch, oblique arch
چَفتۀ کج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] چَفتهای که صفحۀ دیوارههای درونی پایههایش بر صفحۀ نمای آن عمود نباشد
-
internal oblique ridge
برآمدگی مایل داخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← برآمدگی آسیالامی
-
high-oblique photograph
عکس بسیار مایل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] عکس مایلی که افق در آن دیده میشود
-
low-oblique photograph
عکس کمی مایل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] عکسی که انحراف مرکز آن در جهت طولی و عرضی نسبت به نقطۀ پاسو حداکثر 10 درجه باشد
-
abdominal external oblique muscle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عضله مچ پا خارج شکم
-
oblique vein of the left atrium
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رگ کجی دهلیز چپ