کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
obligator پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
obligates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موظف است، متعهد و ملتزم کردن، در محظور قرار دادن، ضامن سپردن، تکلیف کردن
-
obligate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وظیفه، متعهد و ملتزم کردن، در محظور قرار دادن، ضامن سپردن، تکلیف کردن
-
oblige
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وادار کردن، مجبور کردن، ممنون کردن، مرهون ساختن، متعهد شدن، لطف کردن
-
obligers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متعهد
-
obligate aerobe
هوازی اجباری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ریزاندامگانی که فقط در مجاورت با اکسیژن محلول میتواند زنده بماند
-
obligate anaerobe
بیهوازی اجباری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ریزاندامگانی که تنها در نبود اکسیژن میتواند زندگی کند
-
moral obligation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعهد اخلاقی
-
financial obligation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعهد مالی
-
political obligation
التزام سیاسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] الزام اطاعت شهروند از دولت یا حکومت
-
obligate anaerobe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
anaerobe اجباری
-
theory of political obligation
نظریۀ التزام سیاسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] نظریهای در تبیین حدود و ثغور تبعیت شخص ازلحاظ اخلاقی از دولت یا حکومت
-
universal service obligation, USO
تعهد خدمات عام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] تعهد به ارائۀ خدمات پایۀ تلفنی یا سایر خدمات مخابراتی به کل جمعیت کشور یا یک ناحیه با بهایی که در استطاعت عموم مردم باشد
-
holy day of obligation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روز مقدس تعهد