کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
normals پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
normal point
وضعیت عادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ← وضعیت عادی سوزن
-
normal polarity
قطبایی بهنجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ماندهمغناطش طبیعی تقریباً همسو با میدان محیطی کنونی زمین
-
normal gravity
گرانی بهنجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] مقدار شتاب گرانی بر روی یک بیضوی که دارای پتانسیل گرانی ثابت باشد
-
normal array
آرایۀ بهنجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نوعی آرایۀ الکترودی درونچاهی شبیه به آرایۀ قطبیـ قطبی که در آن الکترودهای جریان و پتانسیل واقع در بینهایت در خارج از چاه قرار دارند
-
normal fold
چین بهنجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← چین متقارن
-
normal moveout
برونراند بهنجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] اختلاف زمانهای رسیدِ موج بازتابی به هر لرزهیاب با بازتاب عمودی
-
normal frequency
بسامد بهنجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک، مهندسی بسپار] بسامد ارتعاشهای طبیعی هر سامانه یا سازه
-
normal autism
درخودماندگی بهنجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ویژگی هفتههای اول رشد که در آن شیرخواران کاملاً در خود فرومیروند و نسبت به محرکهای بیرونی بیتوجه هستند
-
normal hearing
شنوایی بهنجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] توانایی شنیدن، از آستانۀ حساسیت تا درک فوقآستانهای، که در محدودۀ بهنجار شنوایی قرار دارد
-
normal histology
بافتشناسی طبیعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] بافتشناسی بافتهای طبیعی
-
image normalization
بهنجارش تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] فرایند تغییر دامنۀ مقادیر شدت روشنایی تصویردانهها (pixels)
-
box normalization
بهنجارش جعبهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] بهنجار کردن تابع موج ذره بهطوریکه در جعبهای به حجم معین فقط یک ذره وجود داشته باشد
-
asymptotic normality
بهنجاری مجانبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] نوعی توزیع نمونهگیری یک آماره که وقتی اندازۀ نمونه به بینهایت بگراید، توزیع حدی آن بهنجار باشد متـ . نرمال بودن مجانبی
-
normal loop
حلقۀ معمولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حلقهای که در شروع و پایان آن هواگَرد در وضعیت پرواز تراز است
-
self-normalizer
خودبهنجارساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] زیرگروه H از یک گروه G که با بهنجارساز خود برابر است متـ . خودنرمالساز