کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
majority rule پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
major modification
اصلاح کلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] انجام هرگونه تغییر در طراحی هواگَرد که در نتیجۀ آن دریافت گواهینامۀ جدید اجتنابناپذیر است، زیرا تغییر وزن و حدود گرانیگاه و استحکام سازه و کارایی و کارکرد منبع توان و مشخصههای پروازی و زیستمحیطی و صلاحیت پروازی آن باید تأیید شود
-
major fold
چین اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی بزرگمقیاس یا غالب در یک ناحیه که چینهای فرعی زیادی همراه با آن یافت میشوند
-
majority carrier
حامل اکثریتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوعی حامل بار الکتریکی در نیمرسانا که غلظت آن از حامل بار دیگر بیشتر است
-
major repair
تعمیر اساسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تعمیری که اگر بهدرستی انجام نشود در وزن و تعادل و استحکام سازهای و کارایی و راهاندازی موتور و خصوصیات پروازی یا کیفیتهای صلاحیت پرواز هواگَرد تأثیر میگذارد
-
major alteration
تغییر اساسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هرگونه تغییری که بهطور محسوس در وزن و تعادل و استحکام سازهای و کارایی و کارکرد موتور و خصوصیات پروازی و دیگر عوامل دخیل در صلاحیت پرواز هواگَرد تأثیرگذار باشد
-
major element
عنصر اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] عنصری که بیش از 1 درصد از آن در پوستۀ زمین وجود داشته باشد
-
Plantago major
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Plantago major
-
major leaguer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لگو بزرگ
-
majority operation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عملیات اکثریت
-
teres major
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترز بزرگ
-
major mode
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حالت عمده
-
major-general
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معاون کل، سرلشکر
-
major scale
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقیاس بزرگ
-
major power
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قدرت اصلی
-
majority leader
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رهبر اکثریت