کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
loaded پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
loading broker
واسطۀ بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شرکتی که به معرفی یک خط کشتیرانی و تبلیغ و جلب مشتری برای آن میپردازد و امور بارگیری و انجام هماهنگیهای لازم برای حمل و امضای بارنامههای مربوط به آن را بر عهده دارد
-
loading gauge
قوارۀ بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] حداکثر ابعادی که باید در ساخت یا بارگیری واگنها در نظر گرفت تا خطر برخورد آنها با ابنیۀ مسیر وجود نداشته باشد
-
load weighing
توزین بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تعیین وزن بار وسیلۀ نقلیۀ ریلی ازطریق اندازهگیری بخشی از بار و برآورد وزن کل بار با استفاده از شیر توزین
-
loading jack
جک بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جکی که بعد از استقرار ماشین بارزن برای ثابت نگه داشتن آن باز میشود و بر روی زمین قرار میگیرد
-
load shedding
تعدیل بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] کاهش خدمات عادی جابهجایی مسافر در ساعات اوج ازطریق تشویق به استفاده از حملونقل جنبی
-
loading winch
دوّار بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] دوّاری که بر روی کامیون حملونقل نصب میشود و برای بار زدن گِردهبینه به کامیون از آن استفاده میشود
-
loading area
سوارگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] فضایی سکومانند در ایستگاه که اتوبوس برای سوار و پیاده کردن مسافر در کنار آن توقف میکند
-
load index
شاخص بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] شناسهای عددی برای نشان دادن حداکثر باری که تایر در سرعت معین و فشار باد حداکثر میتواند تحمل کند
-
loading apron
پیشگاه بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] پیشگاهی که در آن بارگیری و تخلیۀ بار انجام میشود
-
loading berth
پهلوگاه بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] محلی در اسکله که در آن شناور برای تخلیه و بارگیری پهلو میگیرد
-
loaded line
خطِ باپیچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خط انتقالی که برای بهبود مشخصههای بسامدی صوت راه دور به بارگذاری وصل شده باشد
-
load line
خط شاهین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] خطی بر روی بدنۀ کشتی که نشاندهندۀ حداکثر بارگیری مجاز است
-
loading bridge
دالانه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] معبری که مسافر را از هواپیما به داخل تالار یا از تالار به هواپیما هدایت کند
-
load range
ردۀ بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] میزان باری که تایر برای کاربرد مشخص و در فشار باد معین میتواند تحمل کند و آن را با حروف الفبای لاتین مشخص میکنند
-
load impedance
رهبندی بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] رهبندی مداری که به یک منبع ولتاژ یا خروجی یک تراگذار الکتریکی متصل است