کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
load-shedding پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
shed blood
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خون ریخته
-
repair shed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعمیر ریخته
-
non shedding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر ریختن
-
loading diagram, loading graph
نمودار بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] 1. نموداری که محل توزیع نیروهای وارد بر اجزای سازۀ هواگَرد یا سامانهها را نشان میدهد 2. نقشه یا طرحی که براساس آن محل بارگیری انبارهای هواگَرد مشخص میشود و مسئول بارگیری باید طبق آن بار را توزیع کند
-
safety load, permissible load
ایمنبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری، حملونقل دریایی، حملونقل ریلی] بیشینۀ مجاز پذیرش بار در هریک از عرشههای کشتی
-
wing loading/ wing load
بار بال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نسبت حداکثر وزن بیشینۀ برخاست هواپیما به سطح کلی بال آن
-
engine shed, locomotive shed, locomotive hangar
آشیانه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] محلی برای نظافت و تعمیرات جاری و نگهداری لوکوموتیو در وضعیتی آماده برای بهرهبرداری
-
loading warranties
محدودیت حمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] محدودیت در بارگیری و جابهجایی گروه خاصی از کالاها که گاه ممکن است در بیمهنامۀ دریایی در نظر گرفته شود
-
loading point
محل بارگیری 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] محلی که در آن بارگیری و تخلیۀ بار هواگَرد انجام میشود
-
loading spot
محل بارگیری 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] اسکله یا پهلوگاهی مشخص در اسکله که برای بارگیری در نظر گرفته میشود
-
loading site
محوطۀ بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] محوطهای شامل چندین محل بارگیری
-
loading turn
نوبت بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ترتیب زمانی ازپیشتعیینشده برای بارگیری یا تخلیۀ کشتیها
-
loading agent
نمایندۀ بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مأموری که در بندر کارهای مربوط به بارگیری کشتی خاصی را انجام میدهد
-
unit load
واحدِ بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تعدادی از بستههای مجزای بار که با استفاده از بارکف و تسمه به شکل بار واحد درآید
-
loading broker
واسطۀ بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شرکتی که به معرفی یک خط کشتیرانی و تبلیغ و جلب مشتری برای آن میپردازد و امور بارگیری و انجام هماهنگیهای لازم برای حمل و امضای بارنامههای مربوط به آن را بر عهده دارد