کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
linear thermal expansion coefficient 4 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
linear congruence
همنهشتی خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] یک همنهشتی جبری که جملات آن از درجۀ یک هستند
-
linear polarization
قطبش خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] قطبش موج الکترومغناطیسی که در آن بُردار الکتریکی در هر نقطه همواره راستای ثابتی دارد متـ . قطبش تخت2 plane polarization 2
-
linear viscoelasticity
گرانرَویکشسانی خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] نوعی گرانرَویکشسانی که در آن بین تنش و کرنش و مشتقِ زمانی کرنش ارتباط خطی برقرار است
-
linear molecule
مولکول خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] مولکولی که در آن اتمها در یک خط صاف با دو درجه آزادی خطی قرار دارند
-
linear algebra
جبر خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مبحثی که به مطالعه فضاهای بُرداری و تبدیلهای خطی میپردازد
-
linear transformation
تبدیل خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← عملگر خطی
-
linear cryptanalysis
تحلیل خطی رمز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] تحلیل رمز مبتنی بر یافتن تقریبهای همگر
-
linear function
تابع خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← عملگر خطی
-
linear character
سرشت خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] سرشت حاصل از یک نمایش خطی (linear representation) گروه متـ . سرشت خطی گروه linear character of a group
-
linear collider
برخورددهندۀ خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] شتابدهندهای خطی که در آن دو باریکۀ ذرات باردار در خلاف جهت یکدیگر شتاب میگیرند و با هم برخورد میکنند
-
linear programming
برنامهریزی خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] شاخهای از ریاضی که تابعی خطی را با در نظر گرفتن تعدادی قید خطی کمینه یا بیشینه میسازد
-
linear estimator
برآوردگر خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] برآوردگری که تابعی خطی از مشاهدات نمونه است
-
linear order
ترتیب خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ترتیبی مانند < بر مجموعۀ با این ویژگی که بهازای هرa وb درs فقط یکی از گزارههایa < b،a = b یا B < aدرست باشد متـ . ترتیب کلی total order
-
linear misclosure
خطای بَست خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] فاصلۀ بین نقطۀ شروع و نقطۀ پایان یک پیمایش بسته
-
linearization methods
روشهای خطیسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] روشی برای یافتن جواب یک مسئلۀ غیرخطی براساس دنبالهای از جوابهای مسئلههای خطی