کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
lay waste to پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
laying claim
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادعای مدرک
-
lay aside
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کنار گذاردن
-
lay figure
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکل چهره
-
lay off
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خاموش کردن، بخدمت خاتمه دادن، متوقف ساختن
-
lay-up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لخت کردن، انبار یا جمع کردن، دچار تاخیر کردن یا شدن
-
egg laying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخم
-
lay witness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاهد
-
lay over
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرار کن، در نیمه راه توقف کردن
-
easy lay
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آسان بودن
-
lay on the line
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در خط قرار بگیرد
-
track-laying machine
ماشین ریلگذار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] جرثقیل دروازهای ریلی برای نصب ریلبست در خطوط جدید
-
egg-laying mammal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخم مرغ تخمگذار پستاندار
-
Zhou En-lai
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Zhou En-lai
-
preferred rail laying temperature, PRLT, desired rail temperature
دمای بهینۀ نصب ریل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] دمای مشخصی برای نصب و مهار ریل ممتد و کاستن از تنشهای حرارتی در اوج گرما و سرما