کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
law پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
tension law
قانون تنش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] اصلی که به موجب آن هرگونه تغییر یا انحراف در سطح بهینۀ شرایط بیرونی یک اندامگان، مانند دما و فشارِ هوا، به ایجاد تنش منجر میشود
-
twin law
قانون دوقلویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، فیزیک] [زمینشناسی] رابطهای دوقلویی در یک کانی خاص یا گروهی از کانیها که محور دوقلویی یا مرکز دوقلویی یا صفحۀ دوقلویی را مشخص میکند [فیزیک] گزارهای که بیانگر ارتباط بین دو یا چند جزءِ سازندۀ بلور دوقلوست
-
refraction law
قانون شکست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← قانون اِسنل
-
Gauss' law
قانون گاوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] قانونی که بنا بر آن شار میدان الکتریکی گذرنده از هر سطح بسته با بار خالص درون آن سطح متناسب است
-
law of contiguity
قانون مجاورت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نظریهای که براساس آن چنانچه محرک و پاسخ در یک زمان و مکان رخ دهند، ارائۀ بعدی محرک برانگیزندۀ پاسخ خواهد بود
-
complementation law
قانون مکملگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] قانونی به این مضمون که احتمال رخ دادن یک پیشامد برابر است با یک منهای احتمال رخ ندادن آن پیشامد
-
food law
قانون مواد غذایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] قانونی ناظر بر فرایندهای تولید و نگهداری و انتقال غذا برای ایجاد و حفظ امنیت غذایی
-
Kepler laws
قانونهای کپلر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] سه قانونی که حرکت سیارات را به دور خورشید توصیف میکنند
-
law of superposition
اصل برهمنهشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ← برهمنهشت
-
martial law
حکومتنظامی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] اعمال حاکمیت نظامیان بهطور موقت بر تمام یا بخشی از کشور در پی اعلام وضعیت اضطراری
-
father-in-law
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پدر در قانون است، پدر زن، پدر شوهر
-
law merchant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قانون تجارت، قواعد و اصول قدیم معاملات بازرگانی، حقوق تجارت قدیم، دادگاه تجارت
-
blue law
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قانون آبی
-
divine law
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قانون الهی
-
sound law
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قانون صدا