کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
irritate پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
irritations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحریکات، سوزش، ناراحتی، خشم، رنجش، ازردگی، غضب
-
irritation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحریک، سوزش، ناراحتی، خشم، رنجش، ازردگی، غضب
-
irrite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایرریت
-
irritative miosis
مردمکتنگی تحریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مردمکتنگی ناشی از تنجش بندارۀ مردمکی متـ . مردمکتنگی تنجشی spastic miosis
-
irritable bowel syndrome, IBS
نشانگان رودۀ تحریکپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه، علوم پایۀ پزشکی] اختلال در عملکرد معده و روده که در آن روده علیرغم سلامتی ظاهری، به دلایل نامعلوم، بهدرستی کار نمیکند
-
irritable bowel syndrome
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سندرم روده تحریک پذیر
-
neurocirculatory asthenia, Da Costa's syndrome, effort syndrome, soldier's heart, irritable heart
ضعف اضطرابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نشانگانی شامل نفسبریدگی و ترس از تلاش، همراه با کوفتگی و احساس درد در پشت قفسۀ سینه که عموماً ناشی از یک اختلال اضطرابی است