کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
internal پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
internity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بین المللی
-
interning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استقرار، داخل شدن در، وارد کردن، توقیف کردن
-
internally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در داخل
-
internality
دیکشنری انگلیسی به فارسی
داخلی
-
internals
دیکشنری انگلیسی به فارسی
داخلی
-
internal damping
فرهنگ لغات علمی
میرایی ذاتی
-
internal damping
فرهنگ لغات علمی
میرایی ذاتی
-
internal resistance
واژهنامه آزاد
درون ویسگی، ویسگی درونی. (زبانزدِ دانشی).
-
internal-internal trip
سفر درون ـ درون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سفری که هر دو سر آن، یعنی مبدأ یا مقصد، در داخل محدودۀ مشخص باشد متـ . سفر دوسردرون
-
attenuated total internal reflection
فرهنگ لغات علمی
بازتابش کلی تضعیف یافته
-
total internal reflection
فرهنگ لغات علمی
بازتابهای داخلی کلی
-
total internal reflection
فرهنگ لغات علمی
بازتاب داخلی کلی
-
total internal reflection
فرهنگ لغات علمی
بازتاب داخلی کلی
-
international seabed, international seabed area
بستر آبهای بینالمللی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] محدودهای از بستر دریا که فراتر از قلمروِ دریای ملی است
-
internal tourism
گردشگری درونمرزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] از انواع گردشگری، شامل مجموع مسافرتهای داخلی و ورودی