کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
intermediated پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
Intermediate periods
دورههای فترت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] سه دوره در تاریخ مصر در فاصلۀ بین پادشاهی کهن تا پادشاهی میانه و پادشاهی نو و دورۀ متأخر که در طی آنها یکپارچگی کشور از میان رفته بود و کشور بین حکومتهای منطقهای رقیب تقسیم شده بود
-
intermediate wheatgrass
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گندم گرسنه متوسط
-
intermediate host
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میزبان متوسط، جانور یا گیاهی که روی انگلی رشد و نمو کند
-
interstock, interstem, intermediate stock, intermediate scion
میانپایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] بخشی از ترکیب پیوندی برای ایجاد سازگاری که بین پایه و پیوندک قرار داده میشود
-
Intermediate-density lipoprotein, IDL
لیپوپروتئین میانچگالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] گروهی از لیپوپروتئینها که اندازۀ آنها بین 25 تا 35 نانومتر است و از تخریب لیپوپروتئینهای بسکمچگالی به وجود میآیند
-
internegative, intermediate negative, IN
نسخۀ منفی واسط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نسخۀ منفی که از روی نسخۀ مثبت رنگی تهیه میشود و مبنای تکثیر نسخههای مثبت بعدی است متـ . منفی واسط
-
intermediate-focus earthquake
نیمژرفزمینلرزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] زمینلرزهای با عمق کانونی 70 تا 300 کیلومتر
-
intermediate weld pass
گذر جوش میانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] گذر جوش بین گذر ریشه تا گذر نما متـ . گذر پرکن fill pass, filler pass
-
intermediate weld bead
مهرۀ جوش میانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] مهرۀ جوش حاصل از گذر جوش میانی
-
subantarctic intermediate water
میاناب جنبِجنوبگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] لایهای از آب در بالای ناحیۀ ژرفاب اقیانوس
-
Antarctic intermediate water
میاناب جنوبگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] تودۀ آب سردی در اطراف قطب جنوب که به علت چگالی زیاد تا عمق حدود یک کیلومتر در اقیانوس اطلس و حدود دو کیلومتر در اقیانوس آرام فرومیرود
-
Arctic intermediate water
میاناب شمالگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] تودۀ آب سردی در اطراف قطب شمال که به علت چگالی زیاد تا عمق حدود یک کیلومتر در اقیانوس اطلس و حدود دو کیلومتر در اقیانوس آرام فرومیرود
-
intermediate support spar
میاندکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] دکل درختی واقع در بین سردکل و تهدکل برای نگهداری سیمنقالۀ چنددهانه
-
intermediate abutment, pier 1
پایۀ میانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] دندان طبیعی یا کاشتینۀ دندانی (dental implant) که در مجاورت آن دندان طبیعی دیگری نباشد و به همراه پایههای انتهایی بَرسازۀ دندانی را نگه دارد
-
intermediate-range bomber aircraft
بمبافکن بینابُرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] هواپیمای بمبافکنی که مجموع وزن ناخالص و محمولۀ بمب آن برای شعاع عملیاتی 1850 تا 3700 کیلومتر طراحی شده است