کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
interference پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
interference
/ˌintərˈfi(ə)rəns/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
interference
فرهنگ لغات علمی
تداخل
-
interference
فرهنگ لغات علمی
تداخل
-
واژههای مشابه
-
interferant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تداخل
-
interferes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تداخل می کند، دخالت کردن، پا بمیان گذاردن، مداخله کردن، پا میان گذاردن، فضولی کردن، پا گذاشتن
-
interferent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تداخل
-
interfere
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مداخله کردن، دخالت کردن، پا بمیان گذاردن، پا میان گذاردن، فضولی کردن، پا گذاشتن
-
electromagnetic interference
فرهنگ لغات علمی
تداخل الکترومغناطیسی
-
interference 1, optical interference, interference of light
تداخل 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] برهمنهشت اثر دو یا چند موج
-
interference pattern
نقش تداخل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] شکلی که براثر تداخل پرتوهای نوری به وجود میآید
-
interference headway
فاصلۀ گذر تداخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] فاصلۀ گذری که بهحدی نزدیک به هم است که یک وسیلۀ نقلیه میتواند باعث اختلال یا تأخیر در حرکت وسیلۀ نقلیۀ بعدی شود
-
interference 2
تداخل 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] تأثیر منفی دانش یک زبان در یادگیری و به کار بردن زبان دیگر
-
radiated interference
تداخل تابشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] تداخل در بسامد رادیویی ناشی از گسیلهای تابشی
-
monochromatic interference
تداخل تکفام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تداخل دو یا چند باریکۀ نور با طولِموج یکسان
-
constructive interference
تداخل سازنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ترکیب دو یا چند موج بهنحویکه دامنۀ موج حاصل، از دامنۀ هریک از آنها بیشتر شود