کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
integral circuit پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
integral Futures
آیندهپژوهی یکپارچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] رویکرد جدیدی در توسعۀ دانش آیندهپژوهی که موجب انسجام در پیکرۀ دانش آیندهپژوهی و طرحها و اندیشههای آن و همچنین کاربست رویکردهای قبلی میشود
-
integrated inventory
آماربرداری جامع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی آماربرداری برای تأمین نیازهای چندوجهی و دورهای
-
territorial integrity
تمامیت سرزمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] حق کشور در حاکمیت و اعمال قدرت در محدودۀ مرزهایش متـ . تمامیت ارضی
-
element of integration
جزء انتگرالگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عبارت پس از علامت انتگرال در یک انتگرال معین
-
integral part
جزء صحیح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای هر عدد حقیقی x، عدد صحیح یکتایی مانندn که n ≤ x < n + 1
-
integrated logging
بینهبَری جامع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] برداشت چوب برای تولید مجموعهای از محصولات در یک مرحله، بهمنظور دستیابی به بیشترین بازده تجاری با کمترین هزینه
-
integral calculus
حساب انتگرال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] قسمتی از حسابان که به موضوع انتگرال و مباحث وابسته به آن میپردازد
-
integral domain
دامنۀ صحیح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] یک حلقۀ جابهجایی ناصفر با عضو همانی که در آن همواره حاصلضرب اعضای ناصفر، ناصفر باشد
-
integral approach
رویکرد یکپارچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] دیدگاهی فراپارادایم (metaparadigm) برای بهرهگیری از گستردهترین سطح دانش ممکن برای خلق چارچوبی تعبیری و کمک به درک واقعیتهای بالقوۀ فرارو که از عقلانیت تحلیلی و بینش شهودی و الهام معنوی مدد میگیرد
-
integrating factor
عامل انتگرالگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تابعی که با ضرب کردن آن در یک معادلۀ دیفرانسیل همگن، آن معادله به یک معادلۀ دیفرانسیل کامل تبدیل شود
-
horizontal integration
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادغام افقی
-
indefinite integral
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انتگرال نامعین
-
definite integral
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انتگرال معین
-
exchange integral
انتگرال تبادل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] انتگرالی بر روی مختصات فضایی دو ذرۀ یکسان که حاکی از برهمکنش بین حالت اولیۀ دو ذره و حالت پس از مبادلۀ مکانی آنهاست
-
multiple integral
انتگرال چندگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تعمیم انتگرال ریمان تابع یکمتغیره به تابع چندمتغیره بهعنوان حد مجموعهای ریمانی