کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
insulate پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
chromatin insulator
عایق فامینهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← عایق 2
-
insulating material
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مواد عایق بندی شده
-
insulating tape
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوار عایق
-
insulated joint plug
درزبند عایق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطعهای نارسانا در درز عایق که با چسب به دو سر ریل متصل میشود
-
insulated joint, block joint
درز عایق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی درز ریل با عایقبندی خاص برای جلوگیری از عبور جریان الکتریکی از ریلی به ریل دیگر
-
third rail insulator
عایق ریل سوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطعهای نارسانا که مجموعۀ ریل سوم و زین آن را در جای خود نگه میدارد و از انتقال برق به خط جلوگیری میکند
-
gas-insulated substation, gas substation
پست گازعایق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] پست برقی که رساناهای آن با گاز فشار قوی، معمولاً سولفورهگزافلوراید، عایقبندی شدهاند
-
body ply insert, squeegee, insulation 3
میانلا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] لایۀ بسیار نازک لاستیکی که موجب کاهش تمرکز تنش بین لایهها میشود
-
air-insulated substation, open-type substation
پست هواعایق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] پست برقی که در آن عایقبندی زمین و بین فازرساناها (phase conductors)، هوایی با فشار جوّ است و برخی از بخشهای مهم آن پوشیده نیستند