کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
indicating پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
indicate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشان می دهد، نشان دادن، نمایان ساختن، حاکی بودن، اشاره کردن بر
-
indicant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشانگر، نشان دهنده، نماینده، اشاره نما، دلالت کننده
-
indicible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل تشخیص است
-
indications
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشانه ها، نشانه، نشان، اشاره، دلالت، علامت، قرینه، بروز
-
indicator plant
گیاه معرف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گیاهی که وجود آن در یک منطقه نشاندهندۀ ویژگیهای خاک آن منطقه است
-
indicator nutrient
مادۀ مُغَذی شاخص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مادهای مُغَذی که غلظت آن در طی فرایند تولید یک غذا بهعنوان شاخص تغییرات کل مواد مُغَذی موجود در غذا سنجیده میشود
-
indicator 2
نشانگر 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم مهندسی] وسیلهای که وضعیت مشخص فیزیکی را نشان دهد
-
ecosystem indicator
نشانگر بومسازگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نشانگری زیستمحیطی ناظر بر حالات و روندهای شرایط بومسازگان
-
ecological indicator
نشانگر بومشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] گونهای که نیاز خاصی دارد و حضورش در یک منطقه حاکی از تأمین این نیاز است
-
environmental indicator
نشانگر زیستمحیطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هرگونه نشانگر فیزیکی یا زیستشناختی که برحسب آن شرایط محیط زیست در حال یا گذشته سنجیده میشود
-
cannery indicator
نشانگر سترونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ریزاندامگانهایی مقاوم که، بهعنوان مـحـک آلــودگـی یا سلامت میـکربی یـک مـادۀ غذایی، وجود و تعداد آنها در مادۀ غذایی سنجش یا پایش میشود
-
airspeed indicator
نشانگر سرعت هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ابزاری که سرعت هوایی را نشان میدهد
-
block indicator
نشانگر سیرگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نشانهای که در ابتدا و انتهای سیرگاه نصب میشود
-
distance indicator
نشانگرِ فاصله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] جِرمی نجومی با قطر یا درخشندگی (luminosity) معین که از آن برای اندازهگیری فاصلۀ اجرام فراکهکشانی (extragalactic) استفاده میشود
-
scale indicator
نشانگر مقیاس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] دستگاهی دارای مقیاس مدرج لگاریتمی برای تعیین مقیاس طبیعی نقشه بر پایۀ نشانههای مقیاس ترسیمی یا بازههای عرض جغرافیایی روی نقشه